تک 20 دانلود خانه آخرين مطالب
آرشيو وبلاگ نويسندگان شنبه 5 شهريور 1390برچسب:زندگی نامه,زندگی نامه ی علی اصغر حکمت,علی اصغر حکمت,حکمت,زندگی,زندگی نامه,زندگینامه حکمت,زندگی نامه ها, :: 12:45 :: نويسنده : فرهان
علیاصغر حکمت در تاریخ 26 مرداد ماه 1271 - ۲۳ رمضان ۱۳۱۰ هجری - در شیراز دیده به جهان گشود علیاصغر حکمت پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه در شیراز برای ادامه تحصیل به تهران آمد و در کنار آموختن علوم جدید در مدرسه آمریکایی به آموختن علوم اسلامی نظیر فقه و اصول در مدارس اسلامی پرداخت. معروف است که آیتالله میرزا طاهر تنکابنی نیز از اساتید وی بوده است. حکمت همچنین از مشاهیر فرهنگ و ادب فارسی بود که آثار بسیار گرانبهایی به خصوص در زمینههای ادبی، تاریخی و فرهنگی از خود برجای گذاشته است. در عرصه سیاست نیز از حکمت به عنوان یکی از موسسین حزب رادیکال یاد شده است. حکمت در سال ۱۲۹۷ وارد خدمات فرهنگی شد و با نشر مقالات محققانه و تدریس زبان انگلیسی در مدارس متوسطه، کسب شهرت نمود و وارد فعالیتهای سیاسی شد و با کمک عدهای از دوستان و همفکران خود به رهبری علیاکبر داور، حزب رادیکال را بنیانگذاری کردند. حکمت تا سال ۱۳۰۹ در وزارت معارف خدمت میکرد. در این سال به تشکیلات جدید داور در دادگستری وارد شد و پس از چندی برای مطالعه در امور قضایی و ثبتی به اروپا اعزام شد. وی در اروپا وارد دانشکده حقوق و ادبیات شد و مدرک لیسانس در هر دو رشته گرفت. مأموریت دیگر حکمت در اروپا مطالعه در امر آموزش و پرورش و دانشگاه بود. حکمت در شهریور ۱۳۱۲ به تهران احضار شد و در کابینه ذکاءالملک فروغی ابتدا کفیل و بعد وزیر معارف و رئیس دانشگاه شد. در کابینه جم نیز وزیر فرهنگ بود، دوران پنج ساله وزارت فرهنگ علیاصغر حکمت را باید دوران تحول فرهنگی در این وزارتخانه نام نهاد.. وی نخستین رئیس دانشگاه تهران و بنیانگذار کتابخانه ملّی ایران است
فعالیت های حکمت :
حکمت پس از معافیت از وزارت فرهنگ در اسفند ۱۳۱۷ در ترمیم کابینه محمود جم به وزارت کشور منصوب شد. در کابینه دکتر متین دفتری نیز همان سمت را عهدهدار بود. در خرداد ۱۳۱۹ بار دیگر از خدمت معاف شد و به کار تحقیق و مطالعه پرداخت. وی در ترمیم کابینه فروغی در ۳۰ شهریور ۱۳۲۰ وزیر بازرگانی و پیشه و هنر شد. در ترمیم دیگر کابینه فروغی، وزارت بهداری را برعهده گرفت. در کابینه سهیلی نیز همچنان وزیر بهداری بود. حکمت در ۱ شهریور ۱۳۵۹ در تهران دیده از جهان فرو بست
آثار :
ترجمه:
مرا گفت دانائی این داستان که بد بوستانی هم از باستان کهن باغی از عهد مردان کار تبه گشته از گردش روزگار درختان فر سوده سالخورده همه بار خشک و همه برگ زرد خمش گشته بلبل در آن کهنه باغ و لیکن نو خوان بهر شاخ زاغ بطرف چمن دیده نگشوده کس که بگرفته چهر چمن خارو خس بهر گوشه اش لانه کرده هوام بهر جانبش دیو گسترده دام اگر اهرمن ره بر انگیختی در ان باغ هول بگریختی قضارا یکی مرغ نغمه سرای به بستان ز عهدی کهن داشت جای بامید گلهایی آن مرغزار جفا بردی از خار آن مرغ زار بسوی گل پای در گل بدش بسا خار هجران که در دل بدش
|
||
![]() |